سنا ساداتسنا سادات، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

سنا سادات شیرین، بلا، نازنازی

سنا سادات و اولین پاییز زندگی

  یه بار رفتیم خونه عزیز  تعجب کردم چون باغچه شون فرق کرده بود و پر از برگهای قشنگ بود تصمیم گرفتم با این برگهای گردو عکس بگیرم...... ولی چند ثانیه که گذشت یه دفعه احساس ترس و نگرانی کردم اخه برام عجیب بود و اینم عکس العملم ...
14 آذر 1392

سنا سادات بچه مرشد می شود

وقتی برای اولین بار این تشک خوشکل را دیدم خیلی ازش خوشم اومد و تا مدتی تماشاش میکردم و لبخند میزدم و باهاش حرف میزدم تصمیم گرفتم لباس بچه مرشدم را بپوشم و باهاش عکس بگیرم .مرسی مامان پوران از اینکه همه اینا را برام دوختی   ...
9 آذر 1392

سنا سادات و دوستای جدید

پنجشنبه شب مهمون داشتیم. فامیلای مامانی اومده بودن خونمون. اون شب دو تا دوست جدید پیدا کردم؛ ریحانه و امیرحسین. هر کدومشون حدودا یه ماه از من کوچیکترن. اون شب چون من خیلی خوشکل و ناز شده بودم اصرار داشتن با من عکس بگیرن. من هم به زور و اکراه چند تا عکس باهاشون گرفتم.   من که دیگه خسته شده بودم یه نیشگون از امیرحسین گرفتم که زودتر دست از سرم بردارن!!! این هم عکس العمل امیرحسین: ...
8 آذر 1392

سنا سادات -1 آذر

امروز لباس جدیدی پوشیدم برای رفتن به مهمونی ولی دوستش نداشتم برای اینکه یقه اش تنگ بود و گردنم را اذیت کرد برا همین مجبور شدم درش بیارم   ...
1 آذر 1392
1